«آینده» ادای دین به عباس کیارستمی است
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری آنا به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در چهارمین روز از هفته فیلم «فیلمسازان زن ایران و فرانسه» پنجشنبه 9 آذر فیلمهای «دو زن» به کارگردانی تهمینه میلانی و «آینده» اثر میا هانسن لاو در تالارهای استاد شهناز و ناصری به نمایش در آمدند. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی این دو فیلم با حضور لیدیا تِرکی، آنتونیا شرکا، محمد نیکبین، سعید نوری و سعیده مرادی برگزار شد.
سوءتفاهم نگاه مردانه نسبت به زنان در سینما
در ابتدای این نشست نوری درباره سینمای تهمینه میلانی گفت: میلانی یکی از پیشگامان فیلمسازی درباره شخصیت زنانی بود که بهدنبال استقلال اجتماعی و خارج شدن از تکلف مردان بودند. پشت پرده فیلمها از این بابت جذاب است که میتوان چگونگی تغییر جایگاه زنان در یک دوره تاریخی فیلمسازی را در آنها ردیابی کرد. مثلا میبینیم در سال 1335 شهلا ریاحی فیلم «مرجان» را میسازد اما حتی اسم او روی فیلم نیست. در دهه 40 فیلمنامه «عشق و انتقام» توسط ویدا قهرمانی نوشته میشود، اما کاملا مردانه است. در دهه 50 گلی ترقی «بیتا» را مینویسد اما حملات وحشتناکی به او اتفاق میافتد. در واقع دید مردانه نسبت به زنان با پیشداوری و سوءتفاهم همراه بوده است و این در سینمای ایران سابقه طولانی دارد و به دوران پیش از انقلاب برمیگردد. پس از انقلاب زنان بهتدریج پشت دوربین فیلمهای مستند قرار گرفتند و در ادامه پوران درخشنده، رخشان بنیاعتماد و تهمینه میلانی توانستند وارد سینمای داستانی شوند.
این منتقد سینمایی اضافه کرد: در هر دو فیلم «دو زن» و «آینده» زنان وارد فضای ناشناختهای میشوند که خارج از فرمولهای زندگی آنها تا پیش از آن بوده است. اما تفاوت پرداخت دو فیلم که یکی متعلق به 20 سال پیش سینمای ایران و دیگری فیلم متاخر سینمای معاصر فرانسه است را بهوضوح میبینیم. نحوه پرداخت در فیلم «آینده» مانع از آن میشود که مخاطب شخصیت اصلی را دوست داشته باشد. در واقع در عوض ایجاد تمایل عاطفی، ترجیح میدهد موضوع خود را بیان کند و شاهد بیطرف باشد.
نوری افزود: یک نکته جالب دیگر در فیلم «آینده» اینست که در تمام میزانسنها و قابهای غیرثابت، جهت حرکت از راست به چپ و بر خلاف جهت حرکت عقربههای ساعت و در واقع خلاف جریان است. این امر اشارهای است به تمام آن چیزهایی که فرانسویان در جنبش می 68 دنبال میکردند و با سر کار آمدن کسی مثل سارکوزی کاملا برعکس شد. برای نمونه افزایش سن بازنشستگی و کمبود موقعیتهای شغلی برای جوانان جویای کار. ضمن اینکه بر خلاف سینمای کلاسیک، در دراماتورژی جدید چیزی تحت عنوان تحول شخصیت وجود ندارد که در آن فرد یا رستگار شود و یا اینکه بهواسطه مرگ خود تقدیس شده و گناهانش را بشوید.
هدف میلانی ایجاد تعادل در روابط زن و مرد است
نوری در ادامه به طرح پرسشی درباره شکلگیری ایده «دو زن» و مشکلات موجود بر سر راه ساخت آن پرداخت و نیکبین پاسخ داد: مسائل و مشکلات زنان همواره دغدغه میلانی بوده و این را در «بچههای طلاق»، «دیگه چه خبر؟» و دیگر فیلمهای او میتوان دید. برای گرفتن مجوز ساخت «دو زن» مدت زیادی مشکل داشتیم و حدود دو تا سه سال طول کشید تا مجوز را دریافت کردیم. نحوه تفکر حاکم بر وزارت ارشاد بهگونهای بود که به طرح مسائل و مشکلات زنان معترض مجوز نمیداد. در سال 77 و در دولت اصلاحات نگاهها مقداری تغییر کرد و توانستیم آنها را قانع کنیم که در راستای سلامت جامعه به این نوع دیالوگها نیاز داریم تا به راهکاری برسیم. هدف اصلی میلانی در فیلمهایش بهوجود آوردن تعادلی است که در رابطه زن و مرد در جامعه نیاز داریم.
نیکبین افزود: اعتراضهایی که به میلانی رخ میداد فیلمهای او را ضد خانواده و ضد مرد توصیف میکرد، در حالیکه بهکل در اشتباه بودند. فیلمهای او ضد خانواده نیست بلکه در پی ایجاد تعادل در خانواده و اجتماع و باز کردن مشکلات زنان در جامعه است. اینکه یک مرد در فیلم کار بدی انجام بدهد به معنای ضد مرد بودنِ فیلم نیست، همانطور که در بسیاری فیلمهای کارهای بدی از زنان سر میزند و کسی این فیلمها را ضد زن نمینامد و صدای اعتراض هیچکس هم بلند نمیشود. در واقع مردسالاری هر زمان موقعیت خود را در خطر میبیند، به هر ابزاری برای حفظ خود متوسل میشود؛ یکی از این ابزارها برچسب زدن به افراد است تا مثلا از ساخت چنین فیلمهایی جلوگیری کنند.
بحرانهای جامعه؛ حادتر از آنچه نمایش داده میشود
وی ادامه داد: تجربه ما برای رسیدن به نقطه ساخت فیلم «دو زن» بسیار نامطلوب بود. برای اینکار با مدیرکلهای مختلفی در وزارت ارشاد و طرز تفکر و نوع برخورد آنها مواجه بودیم و برای اکران هم حمایتی از ما صورت نگرفت. در حالیکه تمام اتفاقات فیلم «دو زن» مبتنی بر واقعیات بوده و ربطی به تخیل فیلمساز ندارد. برای اینکه مجوز ساخت فیلمی مثل «ملی و راههای نرفتهاش» را بگیریم، ناچاریم مسائل را نسبت به آنچه در واقعیت وجود دارد کمرنگتر تصویر کنیم. بحرانهای موجود شدیدتر از آن چیزی است که در فیلم میبینیم و این را آمارهای متخصصان این حوزه نشان میدهد. در واقع اینها مسائلی پررنگ در جامعه ماست و هر روز آنرا به چشم میبینیم، اما برای گرفتن مجوزهای لازم نمیتوانیم به ابعاد وسیع آن بپردازیم.
این تهیهکننده سینما ادامه داد: در فیلم «دو زن» برای اولینبار پرده سر در سینما یک عکس بود. تا پیش از آن پردهها را نقاشی میکردند اما ما اصرار داشتیم که این اتفاق بیفتد. متاسفانه بسیاری از منتقدان سینمایی در آن زمان علیه فیلم جبهه گرفتند، فیلمی که اکنون جزو 30 فیلم برتر تاریخ سینمای ایران است. در آن زمان منتقدان سینمایی«دو زن» را پرخاشجو و شعاری و ضد مرد میدانستند، اما حالا نظر آنها تغییر کرده است. در حالیکه خیلی وقتها لازم است شعار داد تا مشکلات موجود به طریقی حل شود. فیلمی مثل «واکنش پنجم» یکی از المانهای تاثیرگذار بر اصلاح قانون حضانت فرزند بود. ساخت چنین فیلمهایی میتواند به برقراری دیالوگ در این مسائل کمک کند و هدف ما در تمام این فیلمها همین مساله بوده است.
سینمای فرانسه و حرکت به سمت آیندهای مشترک
پس از آن لیدیا تِرکی درباره فیلم «آینده» توضیحاتی داد و گفت: بهعنوان یک مخاطب فکر میکنم «آینده» راجع به آینده است؛ سینمای فرانسه در حال حرکت به سمت اینست که مشکلات درونی جامعه فرانسه را بهشکلی جهانی بیان کند. در واقع شاید بتوان آنرا حرکت به سمت آیندهای مشترک دانست که مشکلات آن صرفا زنانه نیستند. یعنی تلاش برای یافتن تجربهای مشترک که تنها از نگاه یک زن مطرح نمیشود. شاید صحنه آخر فیلم که بچه در آغوش مادربزرگش است، تصویری از همین آینده مشترک باشد.
آزادی و تصور از آزادی
آنتونیا شرکا نیز درباره دو فیلم به نمایش درآمده گفت: این هفته فیلم را اتفاقی خوب و فرصتی مناسب میدانم که ضمن آشنایی با سینمای کشوری دیگر، به ما امکان میدهد با تماشای فیلمها در کنار یکدیگر به نگاه متفاوتی نیز دست پیدا کنیم. دنیای دو فیلم «دو زن» و «آینده» کاملا متفاوت است و مشکلات زنان این دو فیلم نیز قابل مقایسه نیست؛ از یکسو زنی را داریم که در شرایطی غیر انسانی به سر میبرد، جانش در خطر است، هیچ دادگاهی هم صدای او را نمیشنود و برای کوچکترین حقوق خود مبارزه میکند. از سوی دیگر یک زن مستقل روشنفکر متعلق به طبقه متوسط به بالا در پاریس را شاهدیم که 20 سال بعد در اروپا زندگی میکند. هر دو این زنان در یک لحظه به احساس آزادی میرسند و خود میگویند نمیدانند با آن چه باید بکنند. آنها تازه متوجه میشوند که چقدر کارهای مختلفی هست که انجام ندادهاند و این در واقع شروع یک وارستگی برای آنهاست، نه ناامیدی. پس میتوان گفت آزادی همواره آن چیزی نیست که ما در تصور خود داریم.
فیلمسازان زن خُرد شدن همجنس خود را نمیپذیرند
این منتقد سینمایی درباره ارجاعات فیلم «آینده» به سینمای کیارستمی گفت: ارجاع این فیلم نه فقط به «کپی برابر اصل»، بلکه به «باد ما را خواهد برد» است؛ یعنی لحظهای از فیلم که ناتالی در منطقه دریایی میکوشد به مرکز نگهداری از مادرش زنگ بزند. در واقع «آینده» ادای احترامی به عباس کیارستمی است. یکی از تفاوتهای این فیلم با «دو زن» جدا از بستر اجتماعی، در اینست که در فیلم «آینده» زن به مدد ذهنیت فعالش و کتابهایی که مطالعه میکرد، قادر است از پس بحران بر بیاید. اما در «دو زن» مرد توانسته با فشار و تحقیر، هویت زن را از او بگیرد و در نتیجه با یک زلزله زیر پای زن خالی میشود و زمان لازم دارد تا خود را دوباره پیدا کند. البته در «آینده» میبینیم که غرق شدن در افکار میتواند به نقطه ضعف نیز تبدیل شده و فرد را دچار بیعملی کند.
شرکا در پایان گفت: در سینمای ایران و اروپا فیلمسازان زیادی پیدا نمیشود که علاقهای به نمایش زندگی یک زن یا مرد میانسال داشته باشند. اما میا هانسن لاو در «آینده» سراغ چنین سوژهای رفته و وارد دنیای زنی با بحران سن و مشکلات جدید شده است. ایزابل هوپر نیز نقش خود را عالی بازی کرده، مثل کوه ایستادگی میکند، با بلوغ و پختگی با مسائل مواجه شده و برآیندی دلنشین برای ما رقم میزند. گویی تابلویی برای ما نقاشی میشود که نتیجه آن قابل درک و احترام است. امتیاز فیلمسازی زنان از نیروی وجودی آنها منشا میگیرد؛ آنها نمیپذیرند که بهراحتی خُرد شدن یک زن را تا انتها ببینند و منتظر بنشینند مردی با شمشیر از راه برسد و نجاتشان دهد. فیلمسازان زن آنقدر برای همجنس خود کرامت قائل هستند که شرایط هر اندازه سخت باشد باز هم میبینیم سر پا باقی میمانند تا نشان دهند وجود یک زن منوط به وجود یک مرد نیست.
انتهای پیام/